داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

درباره بلاگ
داستان کوتاه

در این پیج آثار داستانی کوتاه فارسی را بازنشر میکنیم. از شما دعوت بعمل می آوریم تا آثار داستانی خودتان را برایمان فرستاده تا با نام خودتان در وبلاگ بازنشر نماییم. #داستانک #داستان-کوتاه #داستان-بلند #داستان-نویسی-خلاق

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۴۹ مطلب با موضوع «شین براری» ثبت شده است

۰۲ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۲

داستان کوتاه نثرمسجع

قاب چوبی آیینه و دیواری نمور .... عطش عشق و اضطراب یک نوجوان در پیچ و انحنای جدیدی از بازی های روزگار.... پیر خیره به گذر عمر و روزهایی در عبور .... دزد آشنا و ایفای نقش پلیس و سکوت سرباز و نگهبان صبور و تهدید سرقت از بازار زرگران و سنگ کبود در عمق قبور . سمت غم انگیز محله اما به من مینگرد پسرک غمگین و عاشق پیشه . گره میخورد چشمان عسلی در تقارن آیینه
به من میجوید دلیلی را سراسیمه . خیره به خشم . رنگ میپاشد بر بوم و میبندد نقش عجیبی شکل رخش. درد را میکشد با سبک سیاه قلم و سر میدهد بلند آه ناله با چکیدن های اشک و دسته های عزاداری محض مرگ یک عرب. هیات هایی در سر دسته یک الم (عَلَم) . . تازیانه میزند باد و بوران و زخم میزند بر سقف . بام ناله دارد از بارش باران و تاب های آفتاب سوزان . لوجنک دریچه اش را داد بر باد پیش از رسیدن چشم طوفان. لانه ی جوجه کلاغ صد ساله شهر مانده بودش خیره براه و از دلهره ی سقوطی بی سبب و شاید هم هجوم طوفانی ناآشنا، لانه اش را بر تاج کاج بلند، دوخته بود با ریسمان سیاه . مضطرب از وقوع حادثه و بحران سخت. دلگرم میکرد جغد پیر نیمه شبی و میگفت میرسد نوبت طالع خوش و بلکه بخت. سمت دیگر نسیم عمق میگرفت شتابزده میرسید و میپیچید به طناب رخت . تکه لباسی سفید را میربود از بند رخت و میسپردش به الاچیق وسط برکه و تخت. سیاه گربه ی کور میگفتش که گمان کنم باز باران سر بزند و کند اوقات تلخ. درون کلبه ی چوبی ولی ‌‌.. پسرک افتاده بودش از عرش به فرش حس غم غریب غربت در غروب آدینه...
من به دیوار مینگرم و تقویم آویخته به میخ. نظاره میکنم به انتخاب های پیشرو. که چیده شده بروی میز سمتی نشسته آرام و بیصدا بر مچ دستانی گره خورده یک تیغ تیز. به رگ خواب مچ دسته ی تیغ .
چکه میکند از سنگ و اصابت به سر و شکستن آیینه ها .....


 

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
۲۲ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۹

بخت بد اول

داستان کوتاه " بدشانسی "داستان کوتاه بخت بد قسمت اول
شهروز براری صیقلانی   بازنشر     بهرامی شاهین . 

 

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
۲۲ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۳

بخت بد ۲

  

داستان کوتاه " بخت بد  بخت بد داستان کوتاه 

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه

  یادتان بماند که  مقوله ی  راوی غیر قابل اعتماد ور ادبیات داستانی   تنها به  اول شخص   محدود خواهد شد  وکو...

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
۰۱ بهمن ۰۰ ، ۰۱:۱۷

داستانک

 
نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
۰۱ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۵۴

متن داستانک و بدایه

  دو متن تصادفی. بروی ادامه مطلب کلیک نمایید....


نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
۱۹ آذر ۰۰ ، ۰۲:۵۷

رمان مرجان جادو ترسناک جن

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه

داستان بلند جذاب با نام نون دل چوب دل از شین براری برای دریافت کلیک نمایید Pdf file دریافت
داستان بلند    عنوان: داستان بلند زیبا از شهروز براری
حجم: 7.59 مگابایت

 

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه


   رفته بودیم باغ بالا   و دیدیم که چجوریا هستش .  اونجور که تعریفش رو میکنن  آش دهن سوزی هم نیستش والا .....   تازه اونایی که توی برکه  بودند  اصلا شبیه قو نبودن . بیشتر شبیه  غاز  بودن ‌   .  ..... (برای خواندن مطلب بروی گزینه ی ادامه نوشته در زیر  یا نام این مطلب در بالا کلیک نمایید)

نویسندگی خلاق وبلاگ داستان کوتاه
http://uppc.ir/do.php?imgf=161403691527132.png