داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

درباره بلاگ
داستان کوتاه

در این پیج آثار داستانی کوتاه فارسی را بازنشر میکنیم. از شما دعوت بعمل می آوریم تا آثار داستانی خودتان را برایمان فرستاده تا با نام خودتان در وبلاگ بازنشر نماییم. #داستانک #داستان-کوتاه #داستان-بلند #داستان-نویسی-خلاق

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۰۱ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۵۴

متن داستانک و بدایه

  دو متن تصادفی. بروی ادامه مطلب کلیک نمایید....



زندگی سخت ساده است.ما به سادگی سخت زندگی میکنیم.
گاه زمانی می رسد که میفهمی چه کسی به تو اهمیت نداد..
چه کسی دیگر به تو اهمیت نمی‌دهد..
نگران آنهایی هستی که در گذشته ات بوده اند هستی و حال دیگر نیستند..
حتما دلیلی وجود دارد که در آینده ات نقشی ندارند 
به کسانی بیندیش که دیگر نمی خواهی در سال جدید از دستشان بدهی.
آنچه که لازم است این است که مهربان تر باشی چرا که تمامی کسانی که با آنها برخورد میکنی به نوعی درگیر مشکلی هستند.
فریاد ها مرده اند و سکوت جاریست تنهایی حاکم سرزمین بی کسی است.
میگویند خدا وقتی چیزی را از ما میگیرد چیز بهتری به ما میدهد.
برای تمام زجر هایی که میکشی صبر کن که صبر اوج احترام به حکمت خداست.
قرن ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند و آنها تکرار نشدنی اند
زندگی نیز لحظه است،تکرار نشدنی..
قرن های عاشقانه با ما وداع میکنند و ما آنها را بدرقه میکنیم که به سلامت تمام شوند و با آنها همراه میشویم تا قرن جدید را آغاز کنیم تا شاید بشود گفت اگر زندگی ما کویر هم باشد می شود یک روز یکی از خشک ترین صحرا های جهان ولی بطور عجیبی گل بدهد!
همچون طبیعت که یکباره گل میدهد پس صبورانه در انتظار زمان بمان،هرچیز در زمان خودش اتفاق می افتد..
خداوند هر گره ای که در کار ما می اندازد هر چند گره قالی باشد که نهایتش قصد دارد با انجامش نقشی زیبا بیافریند 
تا باران نباشد رنگین کمانی نیست..تا تلخی نباشد شیرینی نیست..
ما همواره قرن هارا بدرقه میکنیم مثل بدرقه عمر،در واقع قافله عمر است ولی نامش را بدرقه عمر گذاشتیم.
زندگی فراتر از زمان است بعضی چیز هارا باید بدرقه کنیم حتی اگر لایق بدرقه نباشند..



][][][][][][][][][][][][][][][]
][][][][][][][][][][][][][][][]
   short story   2 


     داستانک  

   گونه ای جانوری و متمدن به نام   بشر دو پا

 

دخترک مشغول آشپزی داخل آشپزخانه و  خیره به صفحه ی تلویزیون داخل سالن ایستاد و کمی خودش را کش آورد تا گلدان روی اوپن مزاحم تماشا کردن برنامه ی محبوبش ،  یعنی  راز بقا نشود،  او که مشتاقانه مشغول تماشای راز بقا  درون آشپزخانه  ایستاده بود، از دیدن صحنه ی شکار خرس که بالای آبشار ایستاده و ماهی قزل الایی را به دندان گرفته  متعجب و شوکه شد و بلند بلند گفت ؛   اوه مای گاد 
او که ناگهان  از دیدن صحنه ای خاص و چندش آور ،  چهره اش را  کج و ماوج  کرد و گفت؛   ایشششش   حالم به هم خورد،   عجب ذات درنده خویی داره خرسه،   ایش  چطور اینقدر بیرحم و قصی آلقلب هستن،  نیگاه کن تو رو خدا،  الحق که انسان ارشد مخلوقاته، میبینی  چه تفاوت بارز و چشمگیری در روحیات و عواطف انسانی نسبت به این جکو جونورهای درنده خو و  بیرحم هست!  
اینها را گفت و سرش را پایین انداخت تا مبادا غذایش بسوزد،  و زیر شعله را کم کرد و با کفگیر  ماهی غزل آلای درون ماهیتابه را اینور و انور کرد.... 
][][][][][][][][][][][][][][][]
  کپی از پیج  شهروز براری صیقلانی در همبودگاه  

 

http://uppc.ir/do.php?imgf=161403691527132.png