۱۰ آذر ۹۹ ، ۲۱:۰۸
ایگناتسیو سیلونه
ینیاتسیو سیلونه (به ایتالیایی: Ignazio Silone) که نام واقعی او سکوندو ترانکوئیلی است (Secondo Tranquilli)، روز اول مه سال 1900 میلادی در یکی از روستاهای استان عقب مانده آبروتس ایتالیا به دنیا آمد. پدرش خرده مالک و مادرش بافنده بود. سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند. به دنبال بحران باغداری ایتالیا در سالهای نخستین قرن بیستم، پدرش چندسالی به برزیل مهاجرت کرد و تمام دارایی خانواده در این سال ها به فروش رفت. در 1915 زلزله بخش عمدهای از زادگاه سیلونه را ویران کرد تا او پدر و مادر و خانهاش را از دست بدهد.
اندکی پیش از پایان جنگ اول جهانی، سیلونه که تحصیلات دبیرستانی خود را در مدرسههای خصوصی و زیر نظر کشیشها گذرانده بود، ترک تحصیل کرد و به صحنه پرآشوب فعالیتهای سیاسی پا گذاشت.
در هفده سالگی به سوسیالیستهای ایتالیایی پیوست که با جنگ مخالف بودند و این آغاز مبارزههای سیاسی سیلونه بود که تا پایان عمر او ادامه یافت. از همین تاریخ، فعالیتهایش را در زمینه روزنامهنگاری و ادبیات شروع کرد. نخستین نوشتههای سیلونه مقالاتی بود که برای روزنامه ارگان حزب سوسیالیست ایتالیا نوشت تا سوءاستفادهها و تخلفات مقامات دولتی مأمور بازسازی مناطق زلزلهزده زادگاهش را افشا کند. در پی این مقالهها، هفتهنامه جوانان حزب سوسیالیست، سیلونه را برای خبرنگاری برگزید. اندکی پس از آن به دبیری فدراسیون کارگران روزمزد کشاورزی استان آبروتس رسید. یک سال بعد را در کنار این فعالیت، به رم رفت تا هم تحصیلات نامنظمش را ادامه دهد و هم دوست نزدیک و همکار "آنتونیو گرامشی" شود.
در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنانکه در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیت های سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سوییس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فونتامارا» و «کشت زیر برف» و «یک مشت توت» و «راز لوکا» و «روباه و گلهای کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ نگار ایتالیایی به نامهای داریو بیوچا و مارو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان میداد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی میکرده است. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.
در هفده سالگی به سوسیالیستهای ایتالیایی پیوست که با جنگ مخالف بودند و این آغاز مبارزههای سیاسی سیلونه بود که تا پایان عمر او ادامه یافت. از همین تاریخ، فعالیتهایش را در زمینه روزنامهنگاری و ادبیات شروع کرد. نخستین نوشتههای سیلونه مقالاتی بود که برای روزنامه ارگان حزب سوسیالیست ایتالیا نوشت تا سوءاستفادهها و تخلفات مقامات دولتی مأمور بازسازی مناطق زلزلهزده زادگاهش را افشا کند. در پی این مقالهها، هفتهنامه جوانان حزب سوسیالیست، سیلونه را برای خبرنگاری برگزید. اندکی پس از آن به دبیری فدراسیون کارگران روزمزد کشاورزی استان آبروتس رسید. یک سال بعد را در کنار این فعالیت، به رم رفت تا هم تحصیلات نامنظمش را ادامه دهد و هم دوست نزدیک و همکار "آنتونیو گرامشی" شود.
در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنانکه در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیت های سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سوییس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فونتامارا» و «کشت زیر برف» و «یک مشت توت» و «راز لوکا» و «روباه و گلهای کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ نگار ایتالیایی به نامهای داریو بیوچا و مارو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان میداد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی میکرده است. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.
آثار
* فونتامارا (۱۹۳0)
* نان و شراب (۱۹۳۷)
* مدرسه ی دیکتاتورها یا مکتب دیکتاتورها (۱۹۳۸)
* دانه ی زیر برف (۱۹۴۰)
* خروج اضطراری (۱۹۵۱)
* یک مشت تمشک (۱۹۵۲)
* راز لوکا (۱۹۵6)
۹۹/۰۹/۱۰