داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

داستان کوتاه

داستان کوتاه مجازی داستان نویسی خلاق داستان بلند از نویسندگان فارسی

درباره بلاگ
داستان کوتاه

در این پیج آثار داستانی کوتاه فارسی را بازنشر میکنیم. از شما دعوت بعمل می آوریم تا آثار داستانی خودتان را برایمان فرستاده تا با نام خودتان در وبلاگ بازنشر نماییم. #داستانک #داستان-کوتاه #داستان-بلند #داستان-نویسی-خلاق

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۲۶ دی ۹۹ ، ۱۷:۲۹

شهروز براری صیقلانی

    .. به روایت مجله الکترونیکی ادبیات داستانی چوک  شماره 119   ماهنامه ادبیات داستانی چوک

     

دیدگاه استاد شهسواری : 

شین براری از نظرم اولین و جوان ترین نویسنده‌ی ایرانی است که هم خودش بهترین و مناسب ترین قصه ی هزار و یک شب است و هم خودش نیز شده قصه گو.  البته از خودش هیچ نگفته. بلکه آنقدر آثارش پر ملات و  با محتوا در آمده که انتشار چرکنویس بدایه هایش  سبب دلگرمی مخاطب شده.  

 با یک نگاه اجمالی به فضای تارنمای مجازی  و وبلاگ ها و وبسایت های داخلی میتوان دریافت ظاهرا بیش از آنکه اثارش ادبیات داستانی بلند و یا مجموعه های داستان کوتاهش شناخته شده باشد  خودش معرف  حضور دوستداران کتاب و کتاب خوان قرار دارد.  وی نویسنده ای بی ادعا است که توانسته با کوله باری ارزشمند  از خیل کثیر نویسندگان نوقلم پیشی بگیرد  و ی با  شکست نفسی  و   خصیصه افتادگی منحصر بفردش  ادعا داشته که کسب  موفقیت  را مدیون  خوش شانسی اش است و  تمام مراحل صفر تا صد  چنین موفقیتی را با زبان طنز و بی ریاح در خاطراتش  نقل کرده  و بگونه ای تداعی بخش بوده که گویی تمام قضیه بر اساس  بخت خوش  و  تقدیر مناسب و اتفاقات ناخواسته ای بوده که  در نهایت منجر به چنین موفقیتی شده.   

اما  به گمانم هیچ کس با وی هم نظر و هم عقیده نخواهد بود   

و چنین  امری را میتوان هم رده و  همانند  رفتار های عجیب دیگر او  دانست   که بعنوان مثال   وی همواره  از پذیرفتن  صفت و عنوان  و  مرتبه ی >نویسندگی<  و یا   ""نویسنده"" بودن  طفره  میرود   و شدیدا  منکر  چنین ادعایی میشود  زیرا  خود  را   لایق  یدک کشیدن  عنوان   "" نویسنده""  نمیبیند   و از آن واهمه  دارد که  مبادا  به  جایگاه  نویسندگان  معروف و موفق  و نام آشنا ،   جثارت کرده باشد    اما اینگونه نیست   او نه تنها اینکه نویسندگی پیشه اش است  بلکه از دست برقضا  نویسنده ی مقبول و منحصر فردی  نیز از آب در آمده.   اما اینگونه بنظر میرسد که وی کمالگرایی را به سر حد اعلا رسانیده که از پذیرفتن این جایگاه، سر  باز زده.   

اما براستی به  یک  جوان مجرد 33 ساله  که شبانه روزش را  با نوشتن  سپری  کرده  و  افراط گرانه  به نوشتن  خوی گرفته  و در حال و شرایطی مشغول مطالعه و یا نوشتن است   و  عناوین متعددی  همچون

   جایزه ادبی داستان کوتاه،بهرام صادقی

 

        جایزه جشنواره  تیرگان تورنتو 2017 تابستان

            

 جایزه برتر جشنواره چیدمان واژگان   ۱۳۹۸ آذر ماه_تهران  

 

 

ارتباطات قوی و  روابط کاری خود  با هنرمندان و اساتید  محبوب و صاحب نام توانست  خودش را  بطور زیرکانه ای در تیتر نخست  مطبوعات و نشریات  رسمی و معتبر  بگنجاند،   او جثورانه اقدام به  چاپ اثاری با همکاری نشر  رستگارگیلان   کرد    او بسیار پر حاشیه  و  ساختارشکن  ظ اهر شد  اما این محتوای آثارش بودند که این حواشی را دامن زده و او را بیشتر از پیش به لبه ی پرتگاه نزدیک کردند.  وی  همواره جانب احتیاط را فدای  صراحت کلام صریح و  بی پرده اش کرده   و از آنجایی که گفته اند کار نیک کردن از پر کردن است، وی همزمان با تیغ تیز  قلمی دریده و  جثور  واژه چینی کرده و هم  پیام های بسیاری را در پستوی  پنهان قلمش  گنجانده.  (همانند اثر ادبیات داستانی پستوی شهر خیس )   

این اثر ابتدا براحتی از سد نظارت پیش از چاپ و اخذ کد شابک و مجوز فیپا و  ثبت در رده بندی کتابخانه ملی ایران گذشت اما بسرعت پس از انتشار و عرضه کتاب    بر مخاطبین آشکار شد که در پاراگراف معروف کابوس نیلیا"   گوشه و کنایه ای به قتل های زنجیره ای دهه پیش زده   و بلافاصله این اثر 387 صفحه ای توسط سازمان ارشاد اسلامی توقیف شد.  

از آن پس بود که وی خودش را از عموم نوقلمان فارسی نویس  تمیز داد و  پرچمی را به تنهایی برافراشت .  البته  حمایت های افراد سرشناسی همچون  بانو استاد شیرین نشاط از ایشان نیز  پشتوانه ی  مهمی برای  پابرجایی  وی در عرصه ی نویسندگی خلاق  بود. 

 

او در عرصه ی نویسندگی با بهره گرفتن از فاکتور هایی همانند  ؛

ساختار شکن

 نوآورانه  و تابو شکنی  در  خطوط قرمز 

 

  به کارش ادامه داد.    وی برابر  گمانه زنی ها  و  حواشی همواره سکوت پیشه کرده  و سنجیده این رفتار  را  اراىٍه داشته. وی از ابتدای امر بعنوان نوقلمی جویای نام و ناشناس،با چاپ آثار ادبیات داستانی بلند   ژانر  سیال و  جذابی را و یک تنه همراه قلمی آهنگین و نثری موضون و چیدمان واژگانی  خاص   عرضه داشته است.  آثار وی  امضای مختص به خودش را دارد،   و مخاطبانش  به محض خواندن و مشاهده ی ریتم آهنگین واژه چینی اش در میابند که نویسنده ی متن مقابلشان کسی نیست غیر از شین براری.

 واژه‌ی   کاریزماتیک در این‌جا بار ارزشی ندارد، هر چند در مورد شهروز براری صیقلانی از نکات بارز جهان داستانی او ست، هرچند پیش از او  دولت آبادی  نیز کم وبیش چنین خاص و متمایز در آثارش دیده میشد.  

شین براری به نحو بی‌سابقه‌ای ـ در میان نویسندگان ما ـ در محل تلاقی دو ویژگی ادبیات داستانی خلاق و جدید با سبک سنتی فرمالیسم هنری مکتب روسی  ایستاده است؛ محلی که دو خط یکدیگر را قطع می‌کنند. خط اول داستان کوتاه است و خط دوم پرسه در فضای شهری.

داستان کوتاه علی‌رغم تصور برخی از دل رمان بیرون نیامد، بل‌که محصول شرایط انسان و دنیای صنعتی قرن ۱۹ بود. انسانی که در زمانه‌ی خویش نمی‌توانست همه‌ی آن‌چه را از ادبیات می‌خواست در رمان جستجو کند. رمان نسبت به داستان کوتاه نیاز به همدلی و همراهی خواننده داشت و انسانِ دنیای صنعتی نه فرصت چنین همذات‌پنداری‌ای داشت و نه اصولا چنان مخاطبی برنمی‌تابید که به تمامی خود را در اختیار هنرمند بگذارد. او در برخورد با اثر هنری، حقی را نیز برای خود می‌طلبید. به همین واسطه ژانر داستان کوتاه که بیش از همه به تصورات و پیش‌زمینه‌های فکری و ذهنی خواننده متکی بود، بهترین محمل برای انسان مدرن شد.

از طرف دیگر، انسان مدرن مرکز تحولات خود را از (روستا قلب تپنده‌ی دوره‌ی کشاورزی) به شهر و حاشیه‌های آن (مغز متفکر دوره‌ی صنعتی) انتقال داد. ساختار عمودی آشکار ارباب ـ رعیتی تغییر یافت و به ساختار پنهان و افقی کارفرما ـ کارگر تغییر شکل داد. ویژگی عمده‌ی شهر، گمشدگی ‌ست. شخص می‌توانست یا مجبور بود در محلی زندگی کند که همه او را نمی‌شناختند. از سوی دیگر برای اولین بار، انسان، تنها جزئی از کاری را بر عهده داشت که کلیت ‌آن اشراف نداشت. کشاورز با رابطه‌ی بی‌واسطه با موضوع فعالیتش (زمین) می‌دانست چه می‌کند و به چه تعلق دارد اما انسان شهری (چه در کارخانه‌های بزرگ و چه در ادارات و سازمان‌های غول‌آسا) تنها مهره‌هایی از چرخی عظیم بود و نمی‌توانست با کلیت موضوع کارش ارتباط برقرار کند و شاید اصولاً از آن سر درنمی‌آورد. به همین واسطه، کم‌کم هویت‌باختگی و بیگانگی از خود، در ادبیات ظهور پیدا کرد.

تقریبا یا حتی اکثر غریب به یقین داستان‌های شهروز براری صیقلانی در شهر و در فضای سرد و عبوس آن می‌گذرد. هوای شهر رشت به شیوه ی زیبا همراه تحولات داستان تغییر میکند ، سکوت پیش از طوفان نماد وقوع مصیبت درون آرامش زندگی شخصیت داستان است ، ابر افسردگی ، باران غم گریان ، آفتاب امید و...'.

. داستان کوتاه «وارونگی هویت» از داستان‌های نمونه‌ای این رویکرد است. سیاوش ، دچار عدم تعادل روح و روانش با کالبد فیزیکی اش است و پس از فوت مادرش دچار افسردگی و خانه نشین شده ، به سربازی رفته و لی در نهایت معافیت گرفته ،پدرش فردی سنتی و خشک است . سیاوش تا دیپلم تحصیل کرده و حالا در 22 سالگیش در بطالت محض و در تنهایی ملموسی در شهر زندگی می‌گذراند. 

«پدرش اصرار به ازدواجش با دخترعمویش دارد و عاقبت سیاوش از خانه ی پدریش طرد میشود چون مثل مردهای محله رفتار نمیکرد و گاه مخفیانه زیر ابروهای خود را بر میدارد . موی سرش را بلند کرده و خودش که ادعا میکند تغییر رنگ موی بلندش بواسطه ی تاثیرات صافی گلت و ولستریت است اما جعبه ی رنگ موی إِن+ هشت را زیر تخت خوابش پنهان کرده ، مویش را بروی شانه های کوچکش افشان میکند ،ناخن هایش را بلند میکند پدرش جلوی اهالی محل و مسجد بی آبرو شده . و کاسه ی صبرش لبریز گشته 

با فشارهای پدر بر او ، انقلابی کوچک در زندگی حشره‌وار سیاوش اتفاق می‌افتد. زندگی او که در بطالت و رویاهای دخترانه ی معمول خلاصه شده، از جریان عادی خارج می‌شود. سیاوش به‌رغم بیهودگی این زندگی، سخت به آن وابسته است و اخراجش از خانه ی پدری تا حد زیادی حاصل درک بالای خودش بود که نخواسته بود با حضورش سوهان روحه پدرش شود

از اپیزود دوم با دخترکی بنام سوگند آشنا میشویم و در میابیم که او بی شک سیاوش است ، و به روش منحصربفردی طی لحظات ساده ی یک روز معمولی با وی همراه میشویم ، گستاخی و شوخی های جنسیت گرا محوریت اپیزود دوم را به شیوه ی درست و کاملا حرفه ای و سطح بالایی سمت مبحث (پرداخت شخصیت) سوق میدهد ، و با به تصویر کشاندن معاشرت های عجیب و نامعمول شخصیت اصلی با قشر خاص جامعه ، به زیبایی هرچه تمام تر واکنش او به دیگران ، واکنش دیگران نسبت به او را در جملاتی نو و طنزآلود نوشته تا به این طریق @پرداخت شخصیت# را انجام دهد .   

و در اپیزود سوم با فرجام شگفت انگیز  و  غیر قابل گمانه زنی مواجه و  غرق سیر پیوستگی  اثر میشویم و مدام اسیر خلاقیت نویسنده به اینرو و آنرو  میشویم و در اوج غم  به یکباره پرده از اسرار افتاده و شیرینی حقیقتی نو آشکارا کاممان را شیرینی لبخند میکند  زیرا به پیشنهاد هنرجویان کارگاه داستان نویسی شین ، پیرامون فرجام تلخ اثر،   شین براری با خلق تکنیک جدید با نام "دوفرجام"  اثر را با پایانی شاد خاتمه میدهد

ضمنن تکنیک  نویسندگی   " دوفرجام" به اسم ایشان ثبت هنری گردیده است.  

 

محمدحسن شهسواری در نقد شهروز براری صیقلانی میگوید؛ شهروز براری بیش از هر نویسنده‌ی ایرانی مدرنیته و صاحب سبک خودش است. شین براری از محدود افراد نویسنده ای ست که ابتدا دست بقلم گردید و خودسر و بی الگو ،آزادانه و رها از قید و بندها شروع به نوشتن کرد ، او نویسندگی را قدم به قدم و تکنیک به تکنیک زندگی کرد تجارب او به قیمت بالایی حاصل شد و برایش از سرمایه ی عمر و گذر روزگار خرج نمود ، او فردی ست خود ساخته ، همچنین بارزترین و باارزش ترین توانمندی های وی در عرصه ی رمان یا داستان بلند نویسی این مهم است که او فرزند برحق و تک پسر شهر رشت است ، بگونه ای او را میشناسند و او نیز همگان را نشناخته علیک میگیرد که آدمی در عجب میماند ، از برکت زندگانی متفاوت و تقدیر عجیب وی که سرنوشتش را گره ی ابدی با کوچه باغ های رشت زده به نفع ارتقأء بهبود کیفیت داستان هایش استفاده نموده ، وی به مصداق یک نویسنده ی خوب و حرفه ای ست که هم خالتورنویسی را به سرحد کمال رسانده و همزمان نیز دارای مهارت و سواد علمی فن نویسندگی ست ، تا به آنجایی که دارای مجوز تدریس فن داستان نویسی مبتدی تا حرفه ای ست .

پس از ادغام دو فاکتور تجربه و دانش چنین پدیده ی قابل ستایش و نقدپذیری حاصل آمده. 

باری در این مجال کوتاه فرصتی برای واکاوی تمام زوایای پنهان و آشکار جهان داستانی با سبک شهربافت و شهرنویسی رشت ، از شهروز براری صیقلانی نیست، اما مرور چندباره‌ی آثار او ـ به‌ویژه درهم‌روندگی حسرت‌آمیز فرم و محتوا ـ تا سال‌ها می‌تواند چراغ راه نویسندگان جوان ما باشد. نویسنده‌ای که داستان کوتاه را با کوچه باغ های چهار کنج شهر رشت شریک گشت . عشقی ابدی و بی مانند و تعلق خاطر ستودنی اش را به شهر رشت در تک تک داستان هایش اکران کرد تا که به وضوح این امر را در اثارش لمس کنیم ، بطوری که اثار ایشان همواره به عنوان معیار و نمونه ی ایده آل در کارگاه داستان نویسی ملاک قرار میگیرد ، ایشان از استعداد فوق العاده ای در پرداخت صحنه و انتخاب مکان های برخوردار میباشند و مبحث جدیدی از شهرنویسی داستانی رابه اوج رساندند و هم ادبیات داستان نویسی ما را به دهلیزهای تودرتوی روابط درون شهری کشاندند.

محمد حسن شهسواری

 

بازنشر از وبسایت تازه های ادب هنر فرهنگ نوشته شده در ۱٦:۲۹ ™PM توسط سعیده رادمنش 


  شهروز براری صیقلانی

صفحه102 ستون وسط خط سوم :  

  برای معرفی و نقد و بررسی سبک هنری یک هنرمند میبایست به  محتوای معتبر و خالی از شک و شبهه  استناد داشت.  

 با گسترش ارتباطات  و انفجار اطلاعات و سونامی سایت ها و وبلاگ های فعال در فضای مجازی ،  بازار شایعات و حواشی گرم است و این سبب گمراه شدن مخاطب میشود ولی ماهنامه ادبیات داستانی چوک با سالها تجربه  و تیم مجرب،  سعی بر آن دارد  در هر شماره از سری ماهنامه های ادبی چوک در قالب مجله الکترونیکی، مطالبی نو و مفید را به شما مخاطبین عزیز عرضه کند.

     این سالها  در  نشریات مجازی ادبی  فارسی  تلاشی چشمگیر و  در خور تحسینی برای تولید محتوای حقیقی و مفید صرف نمیشود  بنابراین نمیتوان با خیالی اسوده  بر اطلاعات عرضه شده یقین داشت.  از جهتی دیگر  جای گلایه مندی و آزردگی ست که چرا  بر حقانیت مطالب ارایه شده توسط آنان نظارت دقیقی صورت نمیگیرد. زیرا در آن هنگام است که تفاوت بین خوب و خوبتر  و مفید و  بی ارزش آشکار میشود  تا امثال  بنده ی حقیر و پرسنل مان در  مجله الکترونیکی چوک بتوانیم با افتخار سرمان را بالا بگیریم و  به برتری خودمان ببالیم .   از قدیم گفته اند کار نیک کردن از پُر کردن است.  نه آنکه بازار گرمی از کپی کردن است.  ما بعنوان نشریه الکترونیکی ادبیات داستانی تمامی مطالب عرضه شده در هر شماره از ماهنامه را یک به یک از طریق اصولی و حرفه ای روزنامه نگاری و خبرنگاری و یا تحقیقات میدانی و پژوهشی  تولید و عرضه میداریم اما هم ردیفان ما زحمت مسیر صعب العبور و پیروی از اصول را کم کرده و به گردآوری زحمات دیگران بشکل کپی های غیرمجاز و بازنشر مطالب دیگران روی آورده اند که براستی در شاٰن و منزلت جایگاه یک روزنامه نگار حقیقی نیست.   دغدغه ی ما  مسیر روبروی عرصه ی نویسندگی است و دغدغه ی دیگران  مال اندوزی.  ما تک تک شماره های پیشین ماهنامه خود را به رایگان برای مشاهده و دریافت در فضای مجازی قرار میدهیم  و آنان  با سرقت ادبی و  کپی برداری  اقدام به فروش مطالب و محتوایی میکنند که برایش هیچگونه زحمتی نکشیده اند.  پشتوانه ی چنین ادعایی را میتوان به ترازوی عدالت و سنجش گذاشت تا حق  از ناحق  تمیز شود.  زیرا در  صحت و راستی آزمایی مطالب آنان  هیچ سند و مدرک محکمه پسندی نمیتوان یافت. یعنی برای تولید محتوای خود  کمترین تلاشی  نکرده اند و اکثرا مطلب را از مرجع دیگری کپی و سپس باز نشر نموده اند. 


شهروز براری صیقلانی و مجله ادبی چوک

   امین الضرب رشت زادگاه ممنوع القلم و ممنوع الصدا، ممنوع الچاپ،ممنوع الشعر معرفی سبک نویسندگی خلاق   صفحه 36 وسط صفحه    

  نام نویسنده :  شهروز صیقلانی براری   

  تخلص هنری:    شین براری 

   زاده :   یلدای ۱۳۶۶ در شهر رشت  

   سبک :  فرمالیسم هنری _مکتب روسی 

     ژانر :  شهرنویس _شهربافت 

   رسته :   ادبیات داستانی 

      نوع :  داستان بلند 

    گروه : نویسندگان خلاق 

       آثار : پستویِ شهرخیس _بانوی محلهءضرب _رودخانهءزَر_عاشقانه های حلق آویز_وارونگی جنسی_نیلیا_اوهام _مجموعه داستان های کوتاه سرپایی_ مریم سادات_صورتی _و..... 

 عناوین :    موارد متعدد همچون :

  1.     داستان کوتاه مسابقات بهرام صادقی  کسب مقام دوم _ ۱۳۹۲ تهران 
  2. د استان کوتاه جشنواره تیرگان تورنتو  مقام نخست   _2020دسامبر 
  3. جشنواره واژه چین _مقام اول _ داستان برگزیده هیات داوران _بهترین اثر از نظر مخاطبان _جایزه برتر نوقلم واژه چین گیلان۱۳۹۸ 
  4. رتبه سوم جشنواره فجر _قسمت داستان کوتاه خلاق  ۱۳۹۳ بهمن ماه  تهران 
  5. دومین برگزیده مسابقات جمالزاده  با اثر بلندای کمر ۱۳۹۵ تیرماه _تهران
  6. وولدوبستوگ  تندیس زرین sep 2009 Rush 

   

     تصمیم بر آن گرفتیم که با آشنایان و نزدیکان حرفه ی نویسندگی خلاق به گپ و گفتگو بنشینم و در حد توان محتوای ارزنده و نو پیرامون دنیای ادبیات داستانی و آثار فرمالیسم هنری شین براری   تولید کنیم و در قسمت نویسنده نو اندیش ماهنامه  ارایه و نشر دهیم  امیدواریم که این مطلب مورد پسند شما قرار گرفته باشد. .  

   با ناشرین آثار شین مکالماتی داشتم  و در نهایت موفق به یافتن  منبع موجه و  معتبر  شدم .  من بعنوان یک ستون نویس و سردبیر یک مجله ادبی این سرزمین رسالتی دارم  و پایبند  به اصول و  باید و نباید های حرفه ی  خود بوده و  از اینرو موظف هستم تا از دیدگاه نویسندگی و جنبه های ادبی و شخصیتی نویسنده  و  انعکاسشان در آثار وی،  به واکاوی و  پرسش و جو بپردازم .   بنابراین در قدم نخست سراغ استاد ادبیات این نویسنده در دانشگاه واحد رامسر رفتم  تا نظر ایشان را مورد آثار نویسنده ی نوگرای ادبیات داستانی بلند  جویا شوم  و بدانم که آیا ایشان هیچ از اینکه یکی از دانشجویان درس سه واحدی ادبیات شان  تبدیل به یکی از نویسندگان معتبر و ساختارشکن این روزهای جامعه ی اهل خرد و قلم بدست وطن شده  باخبرند یا که نه؟    


 در این ستون از مجله الکترونیکی  چوک 122  ما صرفا به واکاوی و نقد و بررسی موشکافانه آثار شین براری خواهیم پرداخت.  

 با اساتید سابق این نویسنده و بزرگان ادبیات داستانی گپ و گفتگو خواهیم کرد. برای دریافت اشتراک ماهیانه ی ماهنامه ادبی چوک میتوانید به سایت رسمی این مجله الکترونیکی  مراجعه نمایید. .... ماهنامه ادبیات داستانی چوک[]کلیک نمایید [] دریافت
عنوان: مجله ادبی چوک
حجم: 5.12 مگابایت
توضیحات: رایگان نسخه شماره 54 ماهنامه چوک.    

    


  در مورد  سبک و سیاق آثار شین براری (شهروز براری) از استاد جلیل غدیری میپرسیم و ایشان  اینگونه میگوید که ؛ 

  آثار داستانی بلند شین  با  شهر و فضای زندگی شهری گره ی کوری خورده و به زیباترین شکل ممکن از کوچه پس کوچه های به هم گره خورده ی شهر تا به کوچه باغ هایش  مخاطبان را جادوی قدرت چیدمان واژگانش میکند.   من به تقلید از استاد بزرگوار سرکار خانم شیرین نشاط  کارگردان و هنرمند در تبعید   به سبک شین ،  شهرنویس و شهربافت میگویم.  سبک شهرنویسی داستانی توسط  شهروز براری صیقلانی بیشتر از هر نویسنده ای منحصربفرد و تازه است ، عطر تازگی و واقعیت از موضوع داستان هایش به مشام میرسد ، او نسبت کمیت و کیفیت را میان تناسب موضوع و درون مایهء داستانیش با حجم واژه آرایی را چنان به نفع مخاطب خاص تغییر داده که خطوط فرضی معیارهای پیشین را زیر پا گذارده و آنچنان کیفیت را بالا و کمیت را افزایش داده  که عده ی بیشماری از مخاطبانش را شیفته و شیدای دنیای درون داستان هایش نموده.

در عین حال ایشان با سایه ی هوشمندانه ای که به معنا و مفهوم آثارش گسترانده  توانسته یک  محور فکری اصلی و عمیق را در تمامی آثارش حفظ نماید. قابل تحسین و ستودنی ست اگر به نگاه  و بینش  و جهان بینی  شین  در  گستره  ی بی انتهای کاینات اشراف داشته باشیم و با چشمان او و از قاب نگاه واقع بینانه ی او به روزگار نگاه کنیم. اگر به  باور  اعتقادات  آرمان ها   الام و آرزوها   سقف انتظارات و  تعهدات  این شخص بنگریم و بر ستون های پابرجا و مستحکم باوری و اعتقادی وی تکیه بزنیم  بیش از نیمی از مشکلاتمان رفع خواهد شد.  دغدغه ها و سیر پیوسته ی روزمرگی ها رنگ میبازند  و جایگاه حقیقی خود را در پهنه ی هستی  پیدا خواهیم کرد .  

    پرسش از استاد غدیری ؛   استاد فارغ از اینکه بنده و جنابعالی با افکار نویسنده و باورهایش  آشنا هستیم  برای مخاطبین مجله چوک چطور شرح میدید  دنیای ترسیم شده توسط نویسنده شین براری رو؟  

    خب اگر مخاطبین شما آثار وی رو پیش از توقیف و ممنوعیت قلم  خوانده باشند بی شک بر حقیقت ماجرا اشراف دارند.  کلیات باوری و اعتقادی شین رو براحتی و با زبان سلیس میشه در آثار بلندش  خواند .   

دنیا از دیدگاه شین  فلسفی و شگفت انگیزه. 

ولی  معنا و مفهوم  <فرصت زندگانی> به مراتب جالبتر و بی بدیل تر بنظر میرسه.   همانند شین که ازش  با عنوان  >فرصت ناب زندگانی>  یاد میکنه و تفاوت عمده ی او با دیگر همتایانش در این نکته نهفته هست که وی بر یکایک افکار  عقاید  حرفها و  گفته های مجیکال خودش باور راسخی داره و واقعا در شبانه روز و زندگی روزمره به اونها جامع عمل میپوشونه.  و همین ها  روزگارش را رنگ و لعاب دادن و شخصیت متفاوتش رو ساختند.  بعنوان نمونه  من به فرمول جادویی   تعبیر آرزوهای محال که توسط شین براری درون پستوی داستان بلند  نیلیا  اشاره شده بود  فکر کردم و در خلوت خودم به طریقی انجامش دادم  و  در اوج شگفتی  بعد از یک هفته با تعبیر آرزوی محال خودم  مواجه شدم. از شدت خوشحالی اشک روی گونه هام سور خورد  و  احساس مشابهه کاراکتر داستان بلند شین رو داشتم  یعنی خودم رو خوشبخت ترین فرد دنیا در اون لحظه یافتم. 

و عجیبش اینجاست که خود شخص شین هم در زندگی غیر ادبی و دنیای عادی خودش با انجام همین فرمول در طی بیست دقیقه با آرزوی محال خودش مواجه شد  اما آرزویی که دیگه آرزو نبود  چون تعبیر شده بود.   خب این  نکته ی کمی نیست.   یه جوان بی ادعا بیاد و در قالب کتاب ادبیات داستانی برامون داستانی زیبا فاخر قوی و بی بدیل خلق کنه و در هر گوشه کنار از جریانات این کتاب و در محتوای ارزشمندش  چیزهایی رو به ما یاد بده.      

من هم در تنهایی خودم  مقابل آینه ایستادم و با صدای رسا با خودم اختلاط کردم و از خدا چیزی رو آرزو کردم که تعبیرش محال بود  و بار دوم و سوم از جملات شین در داستان نیلیا  استفاده کردم  و اینکه گفتم ؛  

روح درون منو برای تعبیر آرزوی محالم یعنی رسیدن به فلان جایگاه و یا شخص  یاری کن.  

یا که گفتم  عشق الهی هم اکنون برای بهبود و رفع فلان مشکل من در حال انجاام بهترین هاست   و از کاینات زیبا  درخواست میکنم بهترین ها رو مقدر کنه   آمین   

 و در کمال شگفتی و خیلی کودکانه  با  جواب دلخواه و مراد دلم  مواجه شدم و ایمان به خدای متعال در من قوی تر از هر زمان دیگه ای شد  چون خودم رو نزدیکتر با اون حس میکردم  آخه صدام رو شنیده بود و جواب داده بود  جوابش در شکل تعبیر و حاجت در زندگیم نمود پیدا کرده بود.     خب  چه میشه گفت وقتی یه جوان سی ساله و بی ادعا که هیچ امکانات و هیچ جایگاهی در سیستم و قدرت نداره   با نوشتن داستان بلندی بظاهر خلاقانه ،  بهمون دینداری یاد میده. بهمون رسیدن به موفقیت یاد میده،   بهمون حس بی مانند خوشبختی رو میبخشه  ما رو به آرزوی دیرینه مون میرسونه.  .  اون کتاب هیچ ارتباطی با این نتایج نداشت در متن و نوع نگارش . اما  غیر مستقیم از پیروی کردن به عقایدی که کاراکترهای شخصیت های داستان داشتن  به نتایج خارق العاده ای رسیدیم.   دقیقا  مثل  قسمت هزیان های کاراکتر نوجوان شخصیت اصلی  یعنی  نیلیا.     زیرا  با گذشت چندین سال و با نگاه به حوادث بوقوع پیوسته طی سالهای پس از چاپ این کتاب  همگی آگاه شدن که  هر پاراگراف ااز هزیان های دخترک معصوم در کتاب،   مصداق پیشگویی های  نوستراداموس وار  هستند  .   خب  شین هرگز چنین ادعایی رو نداشته و نکرده. اما بر کسی پوشیده نیست که واقعیت عمیق تر و  محترم تر از اینهاست که در ظاهر باور کنیم آثار شین براری  تنها ادبیات داستانی بوده باشه.  خب  معلومه که  جای  تحسین و ستایش داره و با گذر زمان پرده از اسرار و حقیقت برداشته خواهد شد.   

خب بررسی آثار وی از دیدگاه نگارشی ؛ 

از اینرو میتوان با خواندن چند خط از آثارش  بطور تصادفی و بی آنکه کسی اسم نویسنده را به ما گفته باشد  به سادگی حدس زد که نویسنده ی متن کسی نیست جز شین براری.   زیرا سبک و سیاق منحصر بفرد آثار وی  همواره متمایز و جالب توجه است.  

     شهروز براری پیش از آنکه وارد عرصه نویسندگی خلاق شود  در صحنه ی یکتای هنرمندی خویش  فردی کاریزماتیک بوده که فراز و فرود های بی بدیل خویش را داشته  اما هرگز از خود ننوشته و نگفته. او ابتدای امر  خود قصه ای  پر ملات و فلسفی ست  نه آنکه قصه گو باشد. اما در فرار از  افکار آزاردهنده به نوشتن روی آورده و بر سر کاغذی سفید و بی انتها خیمه زده تا قلمش  را برقصاند و خط به خط بنویسد برایمان.   مهمترین،  جنبه های ساختارشکنانه که بر آثار وی وارد است را میتوان در فرجام داستان های بلند و ادبیات روایی وی  یافت.

زیرا  شین براری،   در پی معنا و مفهوم بخشیدن به سبک و سیاق منحصر بفرد آلترناتیو نویسی خودشان در مهلکه ی پر هیاهو داستان نویسی فارسی  بطور ذاتی و از سر تجربه ی شخصی خویش،   تلخی حقیقت را به مخاطبان عرضه داشته.  

فرجام های اندوهگین شین  در جعبه های کادوپیچ شده ای است که در نگاه نخست خواستنی و دلربا  بچشم می آید  و تا صفحه آخر  قابل پیش بینی و حدس نیست و  نقاب از چهره بر نمیدارد . از همینرو بی مانند و جدید است اما ساختار شکن.  

 پرسش اصلی و بی پرده این است که آیا ؛ 

 پایان بندی و سرانجام های اندوهناک و حزن انگیز نمادی از تاثیرات زیست بوم شناختیه نویسنده برای شخصیت های ساکن در شهر خیس و بارانی رشت لحاظ میگردد؟   زیرا کاراکترهای  آثار شین  همگی و اکثرا  از زندگانی در سرزمینی پنهان زیر حجم عظیم ابرهای لجباز و ناخشنود محکوم به افسردگی اند ؟ 

  یا که بلعکس؟   خود شخص نویسنده از زندگانی در آن شهر ابری  دچار افسردگی حزن انگیز و غم افزایی شده که اینچنین در آثارش نمود پیدا کرده و انعکاسش را میتوان در آثارش به راحتی لمس نمود.  

   این فرجام های  نوگرایانه و فرمالیسم وار که مختص مکتب روسی است آیا نماد زیست بوم شناختی شخص آقای صاحب اثر و نویسنده است؟ 

 

    توجه  . 

نویسنده اقای شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری با روشهایی بی مانند و بکر و نو ظهور   گهگاه  شخصیت های داستان هایش را در عین این حال که اکثرا روان پریشان و افسردگان محبوس در پستوهای شهر رشت هستند را در عنصر روایی و پیش آگاهی درون پیرنگ اثار شان به سر حد کمال رسانیده و سپس در نقطه ی اوج به دره ی رسوایی پرت مینماید ، و بطور نهان پیغام ثابتی را بیصدا و بی کلام و حتی بی واژه به مخاطبانش القاء میکند که بر بیهودگی ادامه ی زندگانی و رهایی روح از اسارت در بند زمان و مکان و جسم زمینی را بیرحمانه تحمیل بر افکار ناپخته و احساساتی نوجوانان مینماید .  

 

از زوایای پنهان و دیدگاه فرا انتقادی و توسط اساتید حرفه ای با نگاهی نکته سنج و ریز بینانه نمیتوان لیست بلند بالایی از فول های ادبی و دستور زبانی از وی تهیه و ارائه نمود. 

   اگر هم بر فرض محال یافت شود  آنگاه تمامی شان را با نثر صریح و روان و زبان بی اغراق تعویض نموده.

در بازخورد و نظرات مخاطبان فضای مجازی در برنامه ی کتاب نویس و کتاب خوان Loot Book از جانب دنبال کنندگان داستان های مجازی ایشان به ازای هر 200 ستایش و قدر دانی و تشویق و تحسین ، یک یا بلکه دو انتقاد مشابه به یکدیگر نیز بچشم میخورد که همگی بر روح نوشتاری دمیده شده بر فرجام های تلخ داستان هایشان اشاره میدارند ، اما مادامی که یک نویسنده ادعای کذب نکند نباید و نمیتوان اقدام به تخریبش نمود ، از همین رو بسیاری از اهل فن های داستان نویسی فارسی منتظر وقت و دست به ماشه ایستاده اند تا اقای شین براری ادعایی فرای جایگاهش بیان کند و یا دچار غرور واهی و خودبزرگ بینی شود تا ناخواسته برگه ی سقوطش را امضاء کرده و آماج انتقادات قرار گیرد . 

نکته کلیدی در آرامش کاری وی ، نعمت دور بودن از پایتخت ایران اسلامی است که سبب دور ماندن از حواشی شده  

از حق هم نمیتوان گذشت که وی برخلاف سن پایینش فرد بی تجربه ای نیست و خصلت افتادگی اش را با فن بیان بالایش ترکیب نموده .کتاب از شهروز براری صیقلانی

   کتاب از شین براری صیقلانی در بالای تیتر اصلی  مجله ادبی  با فونت کوچکتر    تیتر خبری با عنوان ؛  معرفی داستان نویس برتر دوره نخستین_ شین براری    قابل مشاهده است         شهروز براری   ماهنامه چوک،مجله ادبی،مجله ادبی چوک،شین براری،شهروز براری صیقلانی،مجله ادبی شین براری  ماهنامه ادبی چوک      چوک   

 


شهروز براری صیقلانی نویسنده برتر  تصاویری که از پیج اینستاگرام خصوصی نویسنده  توسط یکی  از  مخاطبین اثارش  کپی و بی اجازه در فضای تارنمای مجازی نشر یافت.   ابتدا هم تصاویر جلد نسخه های ماهنامه ادبی چوک  رو  مشاهده کردید که در بسیاری از آنان  در تیتر های خبری و مطالب آن نسخه    اسمی از شین براری   دیده میشود  و در برخی موارد دور آن را با خطوط زرد و یا قرمز علامت گذاری نمودم .    

ضمنن  برای رعایت انصاف و ج انب  وجدان  در این پیج  هیچ کدام از عکس های خانوادگی و یا  خصوصی که نویسنده با یکی از اعضای خانواده و یا دوستان  باشد نمایش داده  نشده  و  تنها چند عدد انگشت شمار از تصاو یر    ساده و  روزمره  بازنشر شده است.    امیدوارم ایشان از بنده  ناراحت نشوند زمانی.    "مژگان  احمدی موقر"   ایلامی 


 

  1. ک کنم عکس مربوط به آقای نویسنده ی سبک فرمآلیسم هنری مکتب روسی،  که اصول  عینیت چخوف رو نوشته است باشد. با اسم  روی جلد که    شین براری   است و نویسنده داستان بلند و آثار معروف و موفقی  همانند؛ 
    1. 1_رویادوز  2_پستوی شهر خیس 3_محله ی ضرب  4_  
    2. 4_ رودخانه ی زَر  5_پسرکغزلفروش  6_دخترک غم بدوش 7_چشمان یار  8_خانه باغ    9_شهرک ابریشم بافی  10_شهر شیک  11_ دوشیزه 'هَرزه پیر- ظاهر گربه - باطن شیر    12_مریم السادات 13_هاجر 14_ داستان های کوتاه شهر سوخته  15_حاشیه سرتر است!.. و....
    3. همچنین وی آثار مجازی بیشماری داشته .
    4. است.
    5.  وی در اثار مشترکی با نویسندگان نوظهور و موفق ادبیات داستانی فارسی  همکاری داشته 

    6.   جدیدترین نقد و بررسی آثار شین براری 


        در سال 1399 و اواسط تابستان بود که مقاله ای جنجالی با عنوان بهترین نویسنده ادبیات داستانی بلند ایران کیست؟ 

    7. از  استاد سرشناس و نویسنده ی نامی  جناب محمد حسن شهسواری منتشر گردید که در ابتدا به پرفروش ترین و پر تیراژترین آثار سال پیش یعنی اثری از زویا پیرزاد  با نام " من چراغ ها را خاموش میکنم.  و  اثری موفق که به چندین زبان دنیا ترجمه شده از  نویسنده در تبعید جناب عباس معروفی با نام  "  سمفونی مردگان اشاره دارد و به این مبحث که این دو اثر آیا  از دیدگاه  اتمسفر و فضاسازی و محتوای داستان  دارای  ارزش اجتماعی و یا مدنی میباشند یا که خیر میپردازد و با اشاره به اینگه  رسالت یک نویسنده ی حقیقی  نوشتن از درد های اجتماع و مشکلات زیر پوست جامعه و اشاره به زوایای پنهان و فرسوده ی ناهنجاری های درون قشر خاص و همچنین آگاهی کامل از کمو کاستی ها و یافتن معضلات از چشم عامه جا مانده ی جامعه و اشاره به تراژدی های احتمالی پیش از وقوع آن است اشاره داشته و آنگاه از نویسنده ی مورد نظر ما  یعنی شهروز براری صیقلانی اسمی آورده و در رقابتی نابرابر بین این جوان کاریزماتیک عرصه ی نویسندگی با دو پیشکسوت نویسنده میپردازد و از آغاز شین براری در یک سوی رینگ و زویا پیرزاد و عباس معروفی در سوی دیگر با اثارشان  قضاوت میشوند و در عین شگفتی و ناباورانه با نگاه ظریف و نکته سنج استاد شهسواری از حقایقی شگفت آور و  شوکه کننده آگاه میشویم و به این امر که نویسنده شین براری در اثارش به تراژدی های رخ داده در خرداد ماه 1399 پیشاپیش اشاره داشته و عینن از سر بریدن هست دختری نوجوان توسط پدرش اشاره ی کامل و با قید زوایای پنهان ماجرا داشته ،   (اثر وارونگی جنسی) (قتل رومینا 14 ساله به بهانه ی پیشگیری از بی آبرویی توسط پدری متعصب و 34 ساله بواسطه معاشرت اجتماعی رومینا با یک پسر سی ساله در گیلان،  شهر _هشتبر_خرداد99)  و همچنین در اثری دیگر از برادر کشی و خواهر کشی و امثالهم نوشته است و تمامی آنها عینن در خرداد ماه سال 99 با فاصله ی دو روز در میان بوقوع پیوسته و تمام ایران را به شوک و حیرت واداشته  اشاره میدارد و این حقیقت که چرا چنین پیش بینی های دقیق و درستی از وضع سلامت و بهداشت روانی جامعه توسط یک نویسنده جوان در سه سال زودتر از وقوع حادثه  صورت پذیرفته اما این اثار موفق به مجوز و عبور از تیغ تیز ممیزی کتاب وزارت ارشاد اسلامی نشده اند  مییپردازد  و از مخاطب میخواهد قضاوت کند که آیا پرفروش ترین کتاب داستان بلند سال یعنی اثر زویا پیرزاد با محوریت  موضوع ؛  کوچاندن ارامنه توسط ارتش عثمانی در 100 سال پیش،  اولویت جامعه ی ایرانی است؟ یا آثار اعجاز آمیزی که از بطن جامعه و کوچه خیابان بر میخیزد و با قلم یک نویسنده ممنوع القلم به نگارش در میآید و پس از ناامیدی در اخد مجوز فیپا و ثبت در رده بندی کتابخانه ملی  بطور رایگان و مجازی  انتشار می یابد؟  پر واضح است که شین براری در اوج کمال و لیاقت  مبتلا به جبر بیرحم زمانه شده و تمام صلاحیت هایش به زیر پای قوانین رانتی چاپ کتاب  مظلومانه لگدمال گشته و تنها عاملی که او را به جایگاه حقیقی و بالایش میرساند  عامل " گذرزمان" است که اینچنین موججب تعبیر و  وقوع  اثارش بطور عینی و حقیقی در همان شهر و استانی میشود که وی زاده و ساکن آن است.   

سر آخر با خواندن مقاله برتر استاد شهسواری به نکته ای مهم  واقف میشویم و در نتیجه گیری محتوای این مقاله به این امر که حاضر و ناظر بودن نویسنده در وطن و بین اقشار جامعه لازمه ی یک نویسنده ی خوب و موفق است تا بتواند همانند شین براری اثری قوی و کاملا پیشرو و مفید خلق نماید و یک مجهول در این معادله بی جواب میماند که پس چرا آثار نویسندگان مقیم خارج از کشور به عنوان پرفروش ترین و بهترین آثار ادبیات داستانی بلند  به مخاطب فارسی خوان عرضه میشود و در مقابل نویسنده ای زاده و ساکن کلانشهر رشت در استان گیلان ممنوع القلم است و حتی قادر به چاپ و عرضه ی آن در بازار نشر کتاب نیست. ​​​​​​


برای مطالعه این مقاله  به روی لینک زیر کلیک کنید 

           ~>   لینک مطالعه مقاله جنجالی نویسنده برتر ایران #کلیک نمایید     


صفحه 68 از ماهنامه ادبی چوک که به نکته ظریف و قابل تاملی اشاره میدارد. (البته دور چهار تصویر از چهار هنرمند  زاده ی محله ی امین الضرب کلانشهر رشت در مرکز استان گیلان،  توسط بنده خط قرمزی رسم شده و اسامی شان ذکر  گردیده است 


 نقد های اساتید نویسندگی به ساختارشکنی و سبک منحصر بفرد و ریتم آهنگین در چیدمان کلمات جملاتش در اثار شُهره میشود و به نقل از  نویسنده در تبعید  و روزنامه نگار سیاسی مقیم آلمان،  استاد فرج سرکوهی که در مصاحبه با مجله و دوفصلنامه ویرگول  گفته است؛  شین براری بیش از هر نویسنده ی دیگری منحصر بفرد است و عطر تازگی از اتمسفر اثارش به مشام میرسد،  او پیرو هیچ نویسنده و سبک تعیین شده ای نیست و ادای هیچ نویسنده ای را در نمیاورد که هیچ،  حتی گاه بحدی متفاوت دست به خلق اثر میزند که مخاطب میپندارد نویسنده هیچگاه هیچ کتابی از اثار نویسندگان پیشین نخوانده است که اینگونه بی بدیل و  اندرناتیو مینویسد.  وی را از اولین جایزه ادبی در جشنواره داستان نویسی فورکلور بومی بین اینترناسیونال  وولدووستوگ روسیه  به یاد دارم که احتمالا وی نوجوان بوده و شاید جوانکی بی تجربه  که چنین موفقیت بزرگی را کسب نموده بود،  او آن زمان تنها یک فاحشه در خالتور نویسی بود و موجب حس انزجار در من میشد چون بیش از حد خطوط استاندارد و نرمال را زیر پا میگذاشت و سه پیرنگ فرعی در یک پیرنگ اصلی اش را بطوری به یکدیگر گِره میزد که  مخاطب غرق در دنیای انتزاعی اثارش میشد. وی ایرادات و اشکالات اساسی و فول های بیشماری از لحاظ ادبی در اثارش داشت،  اما عنصری که سبب موفقیت و تغییر  رویه و  کسب دانش و تکنیک خاص او شد این امر بود که همیشه مینوشت و مینوشت و مینوشت سپس نیز باز مینوشت. این کار را آنقدر ادامه داد که عاقبت موجب اظهار نظر یکی از اساتید صاحب نام عرصه نویسندگی شد و جناب استاد محمد حسن شهسواری در مجله ادبی  چوبک نقد و نظری پیرامون وی انتشار داد که بی نهایت منفی و با نیت تخریب وی نوشته شده بود  و آن زمان بود که من فهمیدم در مخالفت با شین براری ظاهرا  من تنها نیستم و متحدینی هم در داخل وطن دارم که اتفاقا از دست برقضا آنها بیش از من  و با شدت بیشتری با بلندپروازی های این نوقلم مخالفت دارند. چون ان نقد بحدی تند و توهین آمیز بود که از دیدگاه شخص بنده،  بیش از حد تاب و تحمل یک نویسنده نوقلم بود و میتونست تا ابد موجب خشکی قلم بشود برایش.  من خیال میکردم که اگر از صفات تند و منفی در نقد خودم برای شین براری بهره بردم و اون رو یک خالتور نویس و یک فاحشه ی واژه نویس در عالم نویسندگی خطاب کردم موجب خشم او بشوم،  اما اکنون استاد بزرگوار آقای شهسواری تیشه به ریشه جوانک نوقلم فارسی نویس زده بود و اون رو یک بی سبک و بی بند و بار حروف الفبا خطاب کرده بود  البته در حقیقت خیلی بدتر بود و الان به یاد ندارم  واژه ی دقیقش  چه بود. ما تا چندی اثری از وی ندیدیم و در سکوت کامل و فراموشی مطلق چند سالی گذشت تا در سک سال که فکر کنم 2016 بود به گمانم،  خبری آمد که طی یک سال  برنده ی جایزه داستان نویسی بهرام صادقی،  جایزه داستان نویسی  ادیبان قلم " در اصفهان و  برنده ی بهترین اثر در جشنواره داستان نویسی فجر  و برنده داستان نویسی بین المللی خاورمیانه با محوریت طلای سیاه  و برنده داستان نویسی کوتاه  جشنواره تیرگان  در خارج از کشور و جشنواره کتاب تهران  همگی اینها  به یک نویسنده تعلق گرفته.  و  خب بی سابقه بود چنین رکوردی و اون نویسنده  ققنوس ما بود که از خاکستر گور خود به پا خواسته بود و در واکنشی صحیح و عاقلانه در شکست سهمگین گذشته ،  دست به اقدامی  واقع بینانه و کمالگرایانه زده بود و سه سال را پیوسته به یادگیری مکاتب هنری دنیا  سپری کرده بود

                          


برنده جوایز مختلفی همانند بهترین داستان سوررئالیسم هنری در جشنواره ی داستان نویسی خلاق فورکلور بومی، وولدوبوستوگ راشیا) Voldobostug_RushIA 2012 

تصویر بالا مربوط به جشنواره تیرگان و برگزیدن شین براری است.


  1. 2_  و جایزه ی داستان برتر جشنواره داستان نویسی خلاق   جشنواره چیدمان واژگان' در شیراز 1389 3_ عنوان برگزیده ی مسابقات داستان نویسی کوتاه بهرام صادقی  
  2. داستان کوتاه برتر جشنواره مهرگان در تورنتو کانادا  2016  
  3.  
  4. داستان نویس برتر جشنواره قایم عج در  تهران سال 1395 
  5. داستان برگزیده هیات داوران جشنواره ثامن الایمه   مشهد مقدس آذر1393     و..... 

 



 

                                  حواشی ؛     

           #تیتر خبری  نشریه پنجره 

{    باریکه ی نور امید در ظلمات و سرگشتگی ادبیات داستانی با سبک مدرنیته نویسنده شین براری }

در این نسخه از شماره  روزنامه 17 شهریور 1396 نشریه  پنجره در سفحه ادب و فرهنگ خود  در ستون وسط و در مرکز صفحه  با چاپ تصویر رنگی از نویسنده که در برابر دربهای زرد رنگ و بسته ایستاده  و درب کوچکی را باز گذاشته به  شرح خبر و گزارشی تحسین برانگیز و امیدوار کننده از ظهور سبکی نو در ادبیات داستانی بلند صحبت به میان میاورد و شهروز براری صیقلانی را  خالق سبک خاص و جدیدی معرفی مینماید که موجب اعتراض ادب دوستان دلواپس شده و آن نوع از نویسندگی را  نسخه ای جدید از وصلت سبک فرمآلیسم هنری مکتب روسی با  شعر سپید فارسی مینامند زیرا بطور مثال یک اثر داستانی بلند به تعداد صفحات 387 صفحه تماما با نثر آهنگین و همچون شعر سپیدی بی پایان نوشته شده است که البته به کام اساتید و نویسندگان صاحب نام فارسی شیرین نشسته و  بطور مثال استاد بزرگوار جلیل غدیری در همایش کتاب تهران  از وجود این سبک و خالق آن  "شین براری" صحبت به میان آورده است و یا اینکه  ادبستان شالی با توافق ادبستان ملی و اساتیدی چند از صاحبنامان این عرصه،  این سبک را  با نام    "سپیدار بلند  "  نامگذاری نموده اند ..... 

 


  • نقد کوبنده و تخریبگر علیه نویسنده در جلسه ای که با هماهنگی سازمان تبلیغات وزارت ارشاد اسلامی با عنوان معرفی کتاب از این نویسنده در سالن همایش فجر تهران در بهمن ماه 1392 برگزار شد. 
  • واکنش های اعتراضی و تجمع تعدادی از اهالی شهر شهید پرور یزد مقابل سازمان ممیزی وزارت ارشاد اسلامی در اعتراض به اثری پرحاشیه از این نویسنده و.... 

     

  • تیتر روزنامه آفتاب یزد بر علیه شهروز براری صیقلانی با این عنوان که در زمان تصدی گری پست وزیر توسط جناب دکتر علی جنتی در وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی،  به برخی از نویسندگان فاسد القلم و بی پشتوانه ی انقلابی همچون شین براری،  فاطمه اختصاری،  محمد بیگی و... بطور فله ای مجوز چاپ کتاب داده شده است و نویسنده ی منحرف و بی ایمان ب اختصار شین براری  سر دسته ی گروهک معدوم القلم عرصه نویسندگی در دوره اول دولت تدبیر و امید بشمار میاید. 
  • تیتر هفته نامه استانی  در آذر ماه 1397 گیلان و  تیتر درشت با این عنوان ؛    ورود فرهنگ فحشا به عرصه نویسندگی "

     

  • __  نقد و بررسی و تمجید از ساختار شکنی ها و سبک نوظهور و خاص نویسندگی شین براری در مجله ادبی چوک

       __ ستون اصلی قسمت فرهنگ و هنر روزنامه تسنیم  ؛    و مصاحبه به معاونت قسمت نظارت بر چاپ کتاب در دوره اول ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی و دولت تدبیر و امید،  و چندی پس از استعفای دکتر علی جنتی وزیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  که سبب اتمام گشایش،هایی در هنر،  سینما،  نویسندگی، تیاتر و موسیقی شده بود که با اعتراضات طیف تندرو و جناح اصولگرا ،  ناچار به پذیرش دستور ریاست جمهوری و اعلام استعفا شد. این مصاحبه پس از دو ماه از انتصاب وزیر جدید و اصولگرای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  دولت تدبیر و امید انجام شده است و در آن به  سیاست های دکتر علی جنتی در زمان تصدیگری پُست وزارت اشاره و در خطوط پایانی به ممنوعیت تجدید چاپ سه نویسنده پر حاشیه اشاره میشود و دو بار مستقیما به اسم و اختصار روی جلد "شین براری" اشاره میشود و به نحوی ممنوع القلم بودنشان را شفاهی به خبرنگار این روزنامه دولتی اعلام میدارند. قابل ذکر است که نام دیگر در این گزارش  نام نویسنده محبوب   " میم مودب پور میباشد. 

 


 ماهنامه ادبی چوک    در نسخه های سری 95_ 97_ 101_78_70_ در روی جلد رنگی خود تیتر،  عنوان  یا بلکه خبری از این نویسنده خاص بهمراه داشت.  به چند نمونه از تصاویر جلد ماهنامه ادبی چوک  اشاره میداریم ؛       

                 

      شهروز براری مجله ادبی چوک  

۹۹/۱۰/۲۶
http://uppc.ir/do.php?imgf=161403691527132.png